قراءة الآية |
فتح صفحة القرآن |
الانتقال الى صفحة القرآن |
دلادر عاشقى ثابت قدم باش كه دراين ره نباشد كار بى اجر |
مكرسنك وكلوخى بود درراه بدريايى در افتادند ناكاه بزارى سنك كفتا غرقة كشتم كنون باقعر كويم سر كذشتم وليكن آن كلوخ ازخود فناشد ندانم تاكجا رفت وكجاشد كلوخى بى زبان آواز برداشت شنود آن راز اوهركو خبر داشت كه ازمن در دو عالم تن نماندست وجودم يك سر سوزن نما ندست زمن نه جان ونه تن مى توان ديد همه درياست روشن مى توان ديد اكر همرنك دريا كردى امروز شوى دروى توهم درشب افروز وليكن تاتوخواهى بود خود را نخواهى بافت جانرا وخردرا |
1 | 2 |