آن يكى واعظ جوبر تخت آمدى قاطعان راه را داعى شدى دست برمى داشت يا رب رحم ران بربدان ومفسدان وطاغيان برهمه تسخر كنان اهل خير برهمه كافر دلان واهل دير او نكردى آن دعا براصفيا مى نكردى جز خبيثانرا دعا مرورا كفتند كين معهود نيست دعوت اهل ضلالت جود نيست كفت نيكويى ازينها ديده ام من دعاشان زين سبب بكزيده ام خبث وظلم وجور جندان ساختند كه مرا ازشر بخير انداختند هركهى كه رو بدنيا كرد مى من ازيشان زخم وضربت خوردمى كردمى از زخم آن جانب بناه باز آوردندمى كركان براه جون سبب ساز صلاح من شدند بس دعاشان برمنست اى هوشمند | | |